-
خوشگلا بیان....
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 12:05
-
...........
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 11:47
کاش هممون اینطوربودیم زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند . از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در...
-
بی قرارم...
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 11:33
باید تو چشم اونایی که واسشون کاری میکنی اما تشکر نمیکنن زل بزنی بگی : وظیفم نبود، لطف کرد م بی قرار بی قرارم به خدا دیگر اشکی ندارم و دیگر از غم انتظار نایی ندارم. بی قرارم، منتظر لحظه دیدار با یارم و به جز ناله و غصه کاری ندارم. کاش زودتر انتظار به سر آید و خورشید از پشت کوه ها بیرون آید. لبخند شادی بر لبانم بنشیند و...
-
دسته گل...
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 11:16
مردی مقابل گل فروشی ایستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود . وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختر جوانی را دید که در کنار در نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟ دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است ....
-
به چشمانم خیره شو
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 11:09
.. بازم یه دلنوشته دیگه از شازده کوچولو ..... زل زده ام به تو به چشمانم خیره شو به چشمانم خیره شو و عمق آن را ببین ببین که چگونه در خود فرو می ریزم و تو می پنداری که سرمستم از پروازم؛ نگاه کن شاید ببینی نبودنم را به چشمانم خیره شو شاید التماسشان را ببینی شاید ببینی که آسمان خیال تو،انتهای چاه تاریک من است و من دارم...
-
چه غلطا!! زن جماعت را چه به بیرون رفتن....!
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 11:31
چه غلطها !! زن جماعت را چه به بیرون رفتن....! مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند... تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم. مسافر صندلی پشت زانوهایش را...
-
بازم خاک تو سر ماها.....
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 11:11
بازم میریم سراغ دهه هشتادیا البته من دیگه صحبتی نمیکنم خودتون دیگه زحمت فحششو بکشید نتونستم جلوی خودمو بگیرم توله سک عجب ژسی گرفته
-
بله عروووس...
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 11:08
خدایا!حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن،تا درهایی را که به سویم می گشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم می بندی،به اصرار نگشایم عروس عادی >>با اجازه بزگترا بله(این اصولا مثل بچه ادم بله رو میگن و قال قضیه رو میکنن عروس لوس بع...له عروس مودب. با اجازه پدر مادرم برادرو خواهرو عمه جون خاله جون...
-
دلنوشته..
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 11:01
زندگی یعنی: بخندهرچند که غمگینی، ببخش هرچند که مسکینی، فراموش کن هرچند که دلگیری، اینگونه بودن زیباست هرچند که اسان نیست هوا خوبه، تو هم خوبی، منم بهتر شدم انگار یه صبح دیگه عاشق شو، به یاد اولین دیدار به روت وا میشه چشمایی که با یاد تو می بستم چه احساسی از این بهتر، تو خوابم عاشقت هستم تو می چرخی به دور من کنارت شعله...
-
تبریک روز دختر ویه سوال تخصصی...
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 10:45
باسلام به همگی! ولادت حضرت معصومه وروزدخترای گل وب مبارک! درادامه یه سوال ازتون پرسیدم که خواهشا جواب بدیدویه چیزفوق العاده جالب ازنظرخودم!براتون گذاشتم! منتظرجواباتون هستم
-
تنهایی...
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 22:30
بعضی موقع ها دوست داری زار بزنی بی دلیل ،اشکات بدون دلیل میاد و احساس میکنی چقدر امروز خفه کنندس!من الان همین حسو دارم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:43
سلاممممممممممم اینم یه دل نوشته دیگه بچه هامن مونده بودم اینوبزارم تودل نوشته یاطنز اخه یه طوریه حالامن گذاشتم توطنز چون بچه هاگفتن به طنزبیشترمیخووووووووووره امیدوارم خوشتون بیاد روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:43
سلاممممممممممم اینم یه دل نوشته دیگه بچه هامن مونده بودم اینوبزارم تودل نوشته یاطنز اخه یه طوریه حالامن گذاشتم توطنز چون بچه هاگفتن به طنزبیشترمیخووووووووووره امیدوارم خوشتون بیاد روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم...
-
قانون هایی که نیوتون از قلم انداخت..
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:37
الو عده وفاااااااااااااااا
-
شوخی باحال..
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:34
عجب شوخی خفنی..
-
خاک تو سر ماها..
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:29
یعنی اگه اینو نمیگفتم عذاب وجدا میگرفتم واقعا خاک تو سرمون خاک تو سر ما دهه شصتی ها و هفتادیا کنم ببین دهه هشتادیا توله سگا چه پیشرفتی کردن =))
-
نبرد رستم وجومونگ
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 21:28
♥از زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریم… خب اینم یه پست طنز دیدم بازار طنز گرمه گفتم منم طنز بذارم یا نظرا اب شدن رفتن تو زمین یا زمین دهن شکافته نظرارو خورده
-
پسرا نخونند...
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 11:47
نوشتش نکنین و بی توجه رد شین چون پسرا همشون آب زیر کاهن . توی این زمینه یه اصول کلی وجود داره اونم اینه که با هیچ پسری دوست نشین ولی اگه این اصل رو رعایت نکردین و شدین یه نکاتی هست که حتما بهش توجه داشته باشین . 1. به حرفهای اولیه یه پسر به هیچ وجه اعتماد نکنین چون پسرها ذاتا و خلقا خالی بند هستن . 2. اگه یه پسر به...
-
چ...ر...ا..
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 11:37
واقعا چراااااااا؟!!!!!!! من خودم خوندم بیشتری هاش رو نتونستم جواب بدم
-
زمانه ما...
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 11:33
سلام.بچه ها خداییش درست نیست؟ چه بودیم...چه شدند کامپیوتر داره اینتزنت داره فیسبوک داره توییتر داره ایکس باکس داره پی اس تری داره آیفون داره ویدیو سی دی داره موبایل داره آیپاد داره... بچه 9 ساله زمان ما دفتر نقاشی داشت خمیر بازی داشت دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده گل...
-
حس واقعی یک مرد...
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 11:31
: وقتی پروانه درتارعنکبوت بیفته تازه قصه زندگی آغازمیشه چون نه میتونه پرواز کنه نه بمیره... زن هنگامی که داشت در آشپزخانه صبحانه حاضر می کرد شوهرش سراسیمه وارد شد و گفت: وای خدای من داری چی کار می کنی ؟ دارن میسوزن باید بیشتر کره بریزی وای سوختن !معلوم هست دارى چی کار می کنی؟ وای خداجون چیکار می کنی بجنب دیگه! آخ آخ...
-
حس واقعی یک مرد...
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 11:31
: وقتی پروانه درتارعنکبوت بیفته تازه قصه زندگی آغازمیشه چون نه میتونه پرواز کنه نه بمیره... زن هنگامی که داشت در آشپزخانه صبحانه حاضر می کرد شوهرش سراسیمه وارد شد و گفت: وای خدای من داری چی کار می کنی ؟ دارن میسوزن باید بیشتر کره بریزی وای سوختن !معلوم هست دارى چی کار می کنی؟ وای خداجون چیکار می کنی بجنب دیگه! آخ آخ...
-
اس ام اس های آنتی فمنیستی..
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 17:32
خوب این چندروز زیادی ازحقوق خانوما دفاع کردم،ازاونجایی که کرم درون بدن من میلوله تصمیم گرفتم یه کم خانومارو اذیت کنم ویه ذره از اقایون که این چندوقت به شدت مظلوم واقع شدن دفاع کنم بانوان عزیز لطفا اگر تحملتون بالاست این پیامک ها رو بخونید اگر هم تحملتون پایین است نخونید اگر هم تحملتون بالاست ولی نخوندید نشون دهنده...
-
خرس هم نشدیم که بقیه ازمون بترسن..
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 17:27
به سلامتی پاندا که میدونه عکسش سیاه و سفید هست اما بازم عکس میندازه. نصف شبی حوصلم سرید گفتم یه طنز بذارم دوره همی نصف شبی بخندیم حالا منتظر نظرااااااااااتونم
-
درخت روز وماه تولد..
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 17:25
اینم طنز نیست ااااااااااااااااااااااااااا فقط امیدوارم تکراری نباشه منم که میدونید درخت "ون" م(بلند پرواز) فروردین تا 10 فروردین - درخت زبان گنجشک (حساسیت) سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس، یار...
-
دختر...
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 17:11
دنیا جای عجیبیست گاه گرگ است در پوست بره گاه بره است در پوست گرگ گاه هم همه سرجای خودشانند گاه مهربان است همچون مادر گاه بی رحم است همچون نامادری گاه داروئی تلخ است برای درمان گاه سمی شیرین برای مرگ گاه تاریکی است پیش از طلوع گاه روشنی پیش از غروب دنیا جای عجیبیست میدان بازی خالق و مخلوق تو شهر بازی نشسته بودم واسه...
-
سه سوال با ارزش..
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 16:54
بچه ها امروز اومدم سه سوال بپرسم و برم ولی دوست دارم حتما جواب بدین!(هرکدومو دوست داشتین *اگه متوجه میشدی که دنیا ۲۴ ساعت دیگه قیامت میشه یا بهتر بگم میمیری چیکار میکردی؟* *اگه همین الان میفهمیدی که بچه ی این پدر و مادر نیستی چه عکس العملی انجام میدادی؟* *عزیز ترین فرد تو زندگیم...*
-
اگر به خانه من آمدی...
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 16:48
اگر به خانهی من آمدی برایم مداد بیاور مداد سیاه میخواهم روی چهرهام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم ! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند ! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به...
-
او یک زن است...
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1391 18:06
راستش وقتی این متنو خوندم خیلی خوشم اومد شمام بخونید شاید خوشتون بیادمن که عاشقش شدم (اقایون بخونین تا قدرخانوماروبدونین!وخانومابخونین تاقدرخودتونوبیشترازهمیشه بدونین) او یک زن است دلایلی که باعث می شود تو زنی را دوست داشته باشی چتر حمایت او را احساس می کنی......................زمانی که خواهر توست..... هیجان و عشق او...
-
آدمایی هستن که.......
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1391 18:01
" هنوز هستند آدمایی هستن که ... " آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم.. وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده, راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره... اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون... آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه...