رفتیم دریا یه بنده خدایی شنا بلدنبود داشت غرق میشدو دست وپا میزد.بابام بدوبدو ازچادر اومده بیرون میگه چیه داره غرق میشه؟؟؟
گفتم پ ن پ داره دلقک بازی در میاره مارو بخندونه!!!
صاحب کارم زنک زده میگه مغازه ای؟میگم :پ ن پ نزدیک سانفرانسیسکو هستم
به غضنفر میگن با پلنگ جمله بساز میگه : تو فوتبال خورده بودم زمین ، میلنگیدم راه میرفتم ، دوستم منو دیده میگه چیزی شده میلنگی ؟ میگم : پـَ نه پـَـ لنگ میزنم که یاد تیمور لنگ رو زنده نگه دارم
دارم واسه دختر خالم تعریف میکنم میگم:
دیشب داشت یه راز بقا نشون میداد شیره حمله کرد به یه گله آهو یکی شونو گرفت!
میگه: بقیه چی؟ فرار کردن؟
پـَ نه پـَ موبایلاشونو درآوردن فیلم گرفتن از صحنه واسه بقیه حیوونای جنگل بلوتوث کنن
پیرمرده سوار اتوبوس شده، پا شدم از جام!
میگه بشینم یعنی؟ پـَـــ نــه پـَـــ پا شدم با هم قدم بزنیم!!!!!
بابام با عجله اومده تو اتاق میگه : (( باز داری پـَ نـَ پـَ میخونی ؟؟؟ میگم پـَ... یه دفعه یه سیلی محکم میزنه در گوشم . میگم :(( میخواستم بگم پَنیر نداریم بابا بگیر . ))
بابام :ا
من :(ا)
سازمان حمایت از حقوق جوانان :)))